وقتى بهسان خورشید از گوشهاى برآیى
روشن شود جهانى وقتى كه تو بیایى
ماندم در انتظارت اى كوكب هدایت
بنما جمال خود را اى آیت خدایى
اى آفتاب هستى! اى شور عشق و مستى!
بازآ بخوان كلامى زآن معجز الهى
اى دیدهها به راهت! اى قائم هدایت!
تا كى كنم حكایت شرح غم جدایى
گر من تو را نبینم روییدنم نباشد
بنما جمال خود را اى مظهر رهایى!
پیش رخ چو ماهت خورشید سجده آرد
اى آیت الهى! اى پرتو خدایى!
لب تشنگان نوریم هر لحظه ما، نگارا
برهان زما عطش را اى قائم رهایى!
نظرات شما عزیزان:
دعا اگر نکنم من، دعا اگر نکنی تو...
حالت انتظار
چشمم به انتظار تو تر شد نیامدی
من از سرودن شعر ظهور می ترسم...
نرسیده است....
او که جمعه می آید...
بی گل نرگس...
كى رفتهیى...
قائم رهایی...
دوران حُسن توست...
صبح بی تو...
ناخواسته...
غروب جمعه...
چشم ها را می گشایی ...
کجاست...
گفتند صبح آمدنت صبح دیگریست
برای پرندههای منتظر کمی مهربانی بریز!
عطر انفاس تو...
منتظر....
چرا نمی آید؟؟
پیام اور بهار....
دلم تنگ است....
اميد منتظران ...
استجابت ...
چگونه بي تو بمانم ...
دل نوشته ای به امام زمان علیه السلام...
مولا...
تنها ترین....